در ماههای اخیر و با فعال شدن مکانیسم ماشه، نرخ دلار، سکه و خیلی از اجناس دوباره جهش زیادی پیدا کرده است. بازار ارز و سکه در التهاب است، و هر روز خبر از رکورد تازهای در قیمتها میرسد. این جهشها فقط نتیجهی تحریم یا فشار خارجی نیستند؛ بلکه بازتاب بیاعتمادی عمیق به سیاستهای اقتصادی و امنیتی داخلیاند. هر بار که تنش میان ایران و غرب بالا میگیرد، سرمایهها از کشور فرار میکند و مردم باید هزینهی آن را بپردازند. از جمله این گرانیها میتوان به گرانی کالاها، دارو، مسکن، خوراکی و… اشاره کرد.

فعال شدن مکانیسم ماشه، در واقع بازگشت خودکار تحریمهای سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی است. این یعنی بسته شدن دسترسی به بازارهای مالی جهانی، مسدود شدن حسابها و ممنوعیت واردات فناوریهای کلیدی. این تحریمها قبلتر نیز نشان دادهاند که تأثیرشان بر تصمیمگیران حکومت نیست، بلکه این فشارهای سنگین فقط و فقط بر مردم ایران است. همانهایی که حقوقشان بیارزش و سفرهشان روز به روز کوچکتر میشود. اما حکومت بهجای تغییر مسیر، با شعار «مقاومت و ایستادگی» و «پیشرفت هستهای» عملاً مردم را سپر سیاست خارجی خود کرده است.

در بودجهی ۱۴۰۴ (۲۰۲۵ میلادی)، سهم نهادهای نظامی از بودجه عمومی کشور بهطرز بیسابقهای افزایش یافت. بودجهی سپاه پاسداران تقریباً دو برابر ارتش تعیین شد و هزینهی بخش دفاعی کشور ۳۵ درصد رشد داشت. در حالی که بودجه آموزش، سلامت و رفاه بهطور عجیبی کاهش یافت. اگر به زبان ساده بخواهیم بگوییم این یعنی پولی که باید صرف بهداشت و آموزش و رفاه و معیشت مردم شود، صرف ساخت موشک و پهپاد و جنگافروزی میشود.

رهبر جمهوری اسلامی سالهاست که مسیر کشور را به سوی “اقتدار نظامی” و “خودکفایی هستهای” سوق داده است. اما این اقتدار ظاهری و توخالی، هزینهای سنگین و کمرشکن برای مردم ایران دارد: تحریمهای جدید بینالمللی، انزوای سیاسی و اقتصادی فروپاشیده که نصیب مردم شده است. این در حالی است که رهبر حکومت و فرماندهان سپاه از “موشکهای نقطهزن” سخن میگویند، درحالیکه میلیونها خانواده ایرانی با نقطهضعفهای واقعی مثل فقر، تورم و بیکاری دست و پنجه نرم میکنند.

گزارشها نشان میدهد که جمهوری اسلامی در یک دوره کوتاه جنگی، میلیاردها دلار صرف حملات موشکی و پهپادی به اسرائیل کرده است. فقط هزینهی تولید و شلیک چند موشک میتواند معادل بودجهی چند ماه یارانه نقدی میلیونها ایرانی باشد. اما این خرجها نه شغل میسازد و نه امنیت اقتصادی میآورد؛ برعکس، هربار پس از چنین ماجراجوییهایی، موج تازهای از تحریم و سقوط ارزش ریال به راه میافتد.

ایران امروز در یک دوگانگی خطرناک گرفتار شده است: رهبر و سپاه به دنبال موشک و بمباند، اما مردم به دنبال نان و کار هستند. قدرت واقعی از فقر و رنج زاده نمیشود؛ کشوری که مردمش ناامید و فقیرند، حتی اگر هزار موشک داشته باشد، ضعیف است. همه آرزوی کشوری قوی و قدرتمند از نظر نظامی دارند؛ اما به چه قیمت؟! قدرت نظامی وقتی معنا دارد که از قبلش مردم کشور در رفاه و آرامش باشند، محیط زیست کشور دست نخورده و بدون مشکل باشد، پاسپورت و ارزش پول ملی در بالاترین سطوح دنیا باشد، در علم و تکنولوژی روز دنیا، کشور حرفی برای گفتن داشته باشد و بعد از همه اینها میتوان برای قویتر شدن کشور از لحاظ نظامی اقدام و تلاش کرد. در چنین شرایطی مطمئنا مردم کشور هم خوشحال هستند و حمایت خواهند کرد. هر دلار خرج نظامی، در شرایط فعلی، نه امنیت میسازد و نه اقتدار بلکه سفرهی مردم را کوچک و کوچکتر و فاصله میان حکومت و ملت را عمیق و عمیقتر میکند.
نویسنده : بهنام رجب زاده
Author : Behnam Rajabzadeh